سرزمین سوخته
بابای فندق که از سفر برگشت، گلف نیوزجمعه چهار آگوست باهاش بود. توی صفحه اول، عکس یه پسر بچه هجده ماهه لبنانی بود و مادرش، رانده از خونه و زندگیشون در مدرسه ای در بیروت. اونا اهل روستایی اند نزدیک قانا که بعد از اون فاجعه به بیروت فرار کرده اند. اسم پسرک، حسینه. حسین تا چند روز قبل شیر مادرش رو می خورده، اما شیر مادر بعد از بمبارون و وحشت و فرار خشک می شه و حالا حسین کوچک مونده بدون شیر.حسین اگرچه می تونه شیر خشک بخوره ولی دلتنگ شیر مادره.سینه خالی مادر رو می مکه و لب به شیرخشک نمی زنه . شاید وضعیت حسین از وضعیت خیلی کودکان دیگر لبنان وفلسطین بهتر باشه ولی شاید فقط پدر و مادری مثل من همسرم که کودکی شیر خوار داشته ایم، می دونیم که بچه چه بحرانی رو می گذرونه تا از شیر گرفته بشه؛ تازه در شرایطی عاطفی و در آرامش کامل؛ چه برسه به وضعیت بچه هایی مثل حسین
از جنگ متنفرم. از ظلم هم. از هواپیمای جنگی و چهره خشن آدمهای بدون قلب هم . کاری نمی تونم بکنم جز آرزوی صلح و آرامش برای همه آدمها، برای همه مادرها و بچه هاشون
Hungry but no milk پی نوشت :عنوان عکس بود
از جنگ متنفرم. از ظلم هم. از هواپیمای جنگی و چهره خشن آدمهای بدون قلب هم . کاری نمی تونم بکنم جز آرزوی صلح و آرامش برای همه آدمها، برای همه مادرها و بچه هاشون
Hungry but no milk پی نوشت :عنوان عکس بود