تبریز و یه دنیا زیبایی
از همه ی جاهایی که رفتم، روستای کندوان خیلی من رو گرفت و خانه ی مشروطه و تیمچه ی مظفریان و یه جعبه ی جواهرات بلورین توی موزه ی آذربایجان که عکسش رو می ذارم. یه تابلو فرش بامزه هم توی بازار فرش دیدم. می دونید عکس کی رو بافته بودن در نهایت زیبایی؟ مریلین مونرو. کلی واستادم و نگاه کردم و خوشم شد
خدا کنه بازم بریم تبریز. یه بار برام کم بود. کلی جاهای دیدنی داره این استان آذربایجان شرقی. اما خبر ندارین از کیفی که توی کارگاه آموزشی دادن به بابای فندق. یه کیف زشت و بدتر از زشتی، بد بو. درش رو نمی شه باز کرد. فکر کردم بیارمش و به جای جا جورابی ازش استفاده کنم اما بیچاره جورابا، همه شون بو می گیرن، اونوقت کسی باور نمی کنه اینا شسته شدن و بو از یه جای دیگه اس!!! باید توی یه فرصتی که شوهرک حواسش نیست، سر به نیستش کنم!!؟
عکس بالا چشم انداز روستای کندوانه و عکس پایین، حیاط خانه ی مشروطه
این یه عکس از هتل پارس و اینم یکی دیگه. اینم اون جعبه جواهرات خواستنی. این یکی هم توی خانه ی مشروطه گرفتم از دو ظرف بلورین بسیار زیبا و اینم یه عکس دیگه از روستای کندوان
این یه عکس از هتل پارس و اینم یکی دیگه. اینم اون جعبه جواهرات خواستنی. این یکی هم توی خانه ی مشروطه گرفتم از دو ظرف بلورین بسیار زیبا و اینم یه عکس دیگه از روستای کندوان
راستی یادتونه نوشتم دلم می خواد خونه ی حاج مهدی کوزه کناری رو ببینم؟ خوب باید بگم اولا حاج مهدی کوزه کنانی درسته و دوما خونه ی اون حاج آقا همون خانه ی مشروطه است و به نام ایشون هم می گن، چون بانی اش بوده
جایی نرید، من برمی گردم!!؟؟
جایی نرید، من برمی گردم!!؟؟
پی نوشت: قربون حواس جمع!!. یادم رفت بنویسم یه شب، شام توی عمارت شاهگلی، کوفته تبریزی خوردیم و جای همه تون رو خالی کردیم، من و فندقی!!؟. نا گفته نمونه، زیارت این عمارت باشکوه و خوردن کوفته تبریزی اش، به توصیه ی نیکی جون انجام گرفت. متاسفانه از اونجا عکسی ندارم