چند تا فیلم توپ دیدم
این چند روزه، سه تا فیلم توپ دیدم. یکی اش کوه بروک بک بود، محصول سال 2005 آمریکا. داستان دو تا گاوچران هم جنس باز. اگرچه هیچ درکی از هم جنس بازی ندارم، اما نمی دونم چرا با این دو تا مرد احساس هم دردی می کردم. فیلم بعدی، خاطرات یک گیشا بود، اونم محصول 2005 آمریکا. فیلم بر اساس کتاب خاطرات یک گیشا، نوشته ی آرتور گلدن، ساخته شده و از کودکی تا گیشا شدن یک زن ژاپنی رو به تصویر می کشه. این جور موقعها، باید کتاب رو خوند که گویاتر از فیلمه، با جزییات بیشتر. برای اینکه بدونین گیشا کیه، این پست خانم ابراهیم زاده رو بخونین. یه بار یادمه سمیرا خوندن کتاب روتوصیه کرده بود اما اونموقع نمی دونستم گیشا یعنی چی ، وقتی هم تهران رفتم و قطر کتاب رو دیدم، تنبلی ام اومد بخرم و با خودم بیارم و حالا که فهمیدم و کنجکاو شدم دیگه کتاب رو گیر نمی آرم، کتابفروش شهرمون گفت خیلی وقته نتونسته پیداش کنه. باید برم تهران و بیفتم به جستجو
اما فیلم آخری رو بگم که همانا، بازگشت ، محصول 2006 اسپانیا بود. فیلمی فوق العاده که باید دید. یه جایی خوندم، بازگشت، فیلمی است با فیلمنامه و کارگردانی، جادوگری به نام پدرو آلمادوار، که خداییش هم جادو می کنه توی فیلمهاش، این مرد. یکی دیگه نوشته بود فیلمهای آلمادوار، تمیزن؛ وقتی می بینیشون احساس می کنی همه چیز شفافه؛ رنگها و لباسها و آدمها و همه چیز و همه کس. بازگشت، قصه ی روح مادری است که پس از مرگش بر می گرده تا کارهای نیمه تمامش رو تمام کنه. هنرپیشه ی زیبا ی اسپانیایی، پنه لوپه کروز، نقش یکی ار دختران این مادر رو بازی می کند و به اعتقاد بسیاری منتقدین، زیباترین بازی خود را به یادگار گذاشته. یه جای دیگه هم خوندم آلمادوار در این فیلم، بدون هیچ ادعایی یک فیلم فمینیستی ساخته که قدرت زنان رو در دفاع از حقوقشون، نشون می ده. اینجانب به میزان زیادی لذت بردم، شما هم اگه تا حالا ندیدینش، بشتابید!!!. دوستم زنگ زده و می گه می خوام فیلم سفارش بدم، چیزی نمی خوای؟ گفتم همه ی فیلمهای دیگه ی آلمادوار رو که ندیدم. از این کارگردان تپل و دوست داشتنی، با او حرف بزن رو دیده بودم که چه زیبا، معجزه ی عشق رو نشون می داد
پی نوشت : ممنونم از نیکی عزیزم که لینک این پست پژمان رو گذاشته. اطلاعات در مورد گیشاها رو تکمیل می کنه