جامدادی

01 September 2006

! سوغات مکه

یه حاج آقایی هست دوست بابامه؛ یه آدم کاملا سنتی. چند وقت پیش برای چندمین بار از سفر مکه برگشته و برای چندمین بار برای بابای من هم سوغات آورده، اما اینبار یکی از سوغاتی ها جالبتر از بقیه بود. یه پیراهن مردونه که در نظر اول خیلی عادی به نظر می رسید اما وقتی بابا گفت اشتباه نکنم این همون پیرهنیه که خودم برای حاجی از اهواز سوغات آوردم، یه ذره اوضاع غیر عادی و خنده دار شد. نشون به اون نشون که بابا مثل همون پیرهن رو برای خودش هم خریده بود و الان داره استفاده می کنه. طفلک بابایی به روی خودش نیاورد و گفت عیب نداره، حاجی یادش رفته بوده. من فکر می کنم بهترین راه برای جبران محبت این حاجی فراموشکار اینه که بابا این پیرهن رو نگه داره و دفعه بعد که از مسافرت برگشت دوباره برای همین حاج آقا سوغات ببره. حتما تا اون موقع حاجی پیرهنه رو یادش نمی یاد؛ درست می گم؟ اما کاش این سنت دست و پاگیرو خاله بازی سوغات آوردن برای همه ی همه ی دوست و آشنا رو بریزیم دور