جامدادی

03 October 2006

هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی


اول
مدت زیادی نیست که با خودش، تفکرش، فعالیتهاش و آثارش آشنا شدم و هر چه بیشتر می شناسمش، بیشتر مریدش می شم. اگرچه هنوز توانایی و علم اونرو برای شکستن سکوت ندارم، اما راه و رسمش رو برای شکستن سکوت ستایش می کنم. این لینک رو میذارم برای خودم و هرکسی که به داشتن معلمی مثل مهرانگیز کار افتخار می کنه

دوم
اگه سریال صاحبدلان رو هر شب از شبکه ی یک می بینید و اگه به قرآن و مضامین اون علاقه ای دارید، این مطلب رو هم بخونید. برای من خیلی جالب بود

سوم
این مطلب گیسو ، این پست وبلاگ چای داغ و این خبر رو که البته از وبلاگ گیسو تونستم ببینم، باعث شد از خودم و از رفتار هموطنام خجالت بکشم. نمی دونم چطور رومون می شه شب بیست و یک ماه رمضون برای مولایی عزاداری کنیم که می دونیم گفته اونچه رو که برای خودت دوست داری برای دیگران هم دوست داشته باش و اونچه رو که برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نپسند. اونوقت با کمال بیرحمی با پناهنده های افغانی اونکاری رو می کنیم که وقتی می شنویم مثلا توی کشورهای غربی با یه مهاجر یا پناهنده ی ایرانی شده صدامون در می آد و طرفداری از حقوق بشرمون گل می کنه. این بجز ظاهر سازی و ریا چیه که برای همون امام حسینی گریه می کنیم و دسته راه می اندازیم که گفته اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید
پدر من سالهاست که برای اداره ی کارهای باغش از افغانی ها کمک می گیره. از هیچکدوم هم ناراضی نبوده. در واقع اونقدری که اونا صادقانه براش کار کردن، کارگرهای ایرانی نکردن. این اولین بار نیست که بسیج شدن برای بیرون کردن افغانی ها و هر بار که این قصه شروع شده و کارگرهای افغانی پدر من مجبور شدن برگردن افغانستان، پدر رفته تو فکر که یه کارگر امین و دست و دل پاک از کجا پیدا کنم. این روزا که دوباره گیر دادن به افغانی ها مدام یاد اون سالی می افتم که یه کارگر افغانی که توی باغ یکی از دوستای پدرم کار می کرد برای اینکه گیر مأمورا نیفته توی هوای سرد زمستون چهل و هشت ساعت زیر یه درخت قایم شده بود. گرسنگی کشیده بود لرزیده بود و تحمل کرده بود. تصورش هم عرق شرم به پیشانی می آره. تو رو خدا نگید این افغانی ها مفت خوردن و حق ایرانیا و جوونای بیکار ایرانی رو خوردن و دزدن و بزهکارن و کثیفن و از این حرفا، که هر کی ندونه خودمون می دونیم که دزدا و خلافکارای ایرونی روی خلافکارای ملیتهای دیگه رو سفید کردن. خدا کنه قضیه ختم به خیر بشه. خدا کنه دولتمون یه راه آبرومند و انسانی پیدا کنه برای اینکه این بنده های خدا بعد این همه سال کاری که توی این مملکت کردن، بی سر پناه و آزرده نشن. یادمون باشه که همین افغانستان یه روزی تکه ای از خاک ایران بوده و اصلا اینا به کنار همه مون بنده های یه خداییم، از یه جنسیم. آخرش هم هممون در مقابل یه خدای واحد باید بایستیم و جواب پس بدیم