مینیاتورهای سوسن قائم مقام
خانم سوسن قائم مقام رو اول بار، توی برنامه ی خانه ی ما از شبکه جام جم دیدم. از خودش گفت و از آثارش. صد تابلوی مینیاتور، حاصل سالها تجربه و تلاش و از همه بیشتر، عشق. تابلوی مینیاتور، زیاد دیدم و دیدید؛ اما این تابلوها، نمی دونم چرا، احساس کردم با آدم حرف می زنن. وقتی گفت تازگی ها گزیده ی آثارش رو منتشر کرده، به خودم گفتم، این از اون کتاباس که باید خرید و نگه داشت و توی اون بی وقتی ها ی دلتنگی، راه نجاتی ساخت از ورق زدنش. تهران که نتونستم برم کتابفروشی، اما در کمال تعجب، کتابفروشی شهرمون، دو تا براش مونده بود. یکی خریدم برای خودم و یکی برای بیتا که همون روزا تولدش بود. وقتی آوردمش خونه و سر فرصت، یه دل سیر، اون همه زیبایی رو ورق زدم، احساس کردم ارزش این تابلوها، تنها به رعایت اصول هنر مینیاتور نیست، این تابلوها روح دارن و پُرن از زندگی. دنیایی رو تصویر کردن و آدمایی رو که کم کم دارن تبدیل می شن به رویا و آرزو. انگار نه انگار که آدمهای توی تابلوها، زمینی اند. انگار نه انگارکه سوسن قائم مقام، طبیعت همین زمین ماتم زده رو، تصویر کرده. این همه زیبایی و لطافت و رنگ، فراتر از واقعیت جهان خشن اکنونه. موضوع بیشتر تابلوها، زنه و شکوه و روح زندگی. حتی زنانی از قوم و قبیله ای خاص؛ مثل زن ترکمن در اوج زنانگی یا زنی چادر نشین یا زن انگور چین. خانم قائم مقام، سالها بعنوان خبرنگار و عکاس، فعالیت کرده و بعضی تابلوها، مثل تابلوی زن ترکمن، الهام گرفته از اون سالها و تجربه هاست. بعد که مقدمه ی علی دهباشی رو در اول کتاب، خوندم، خوشحال شدم که همه ی اونچه رو که احساس کرده بودم از دیدن اون تابلوهای مینیاتور، در مقدمه اومده. خوش به حال خانم قائم مقام که موندگار می شه تا همیشه، با این کتاب و تابلوهاش و احساس شیرینی که در من و بقیه، به یادگار می گذاره. کتاب با اینکه چاپی عالی با کاغذهای گلاسه داره، اما خیلی ارزونه؛ یعنی فقط پنج هزار تومان و توسط خود مؤلف در سال هشتاد و پنج، منتشر شده. پس از دست ندیدش