جامدادی

19 December 2006

sea inside


فیلم دریای درون رو دیدم. محصول سال 2004 اسپانیا و کاری از الخاندرو آمنابار، با بازی فوق العاده ی خاویر باردم. فیلم، داستان زندگی رامون سام پدرو است که از سن 26 سالگی بر اثر شیرجه زدن در آب کم عمق، قطع نخاع شده و نزدیک سی سال زندگی بسیار سختی رو گذرونده. آمنابار به زیبایی هرچه تمامتر، تلاش رامون رو برای جلب نظر اجتماع، از خانواده گرفته تا مراجع قضایی و مذهبی، بازگو می کنه، برای اینکه تصمیمش رو برای از بین بردن خودش و پایان دادن به زندگی انگلی اش بپذیرن و به رسمیت بشناسن. کارگردان بدون هیچ قضاوت آشکاری اجازه می ده بیننده خودش با دیدن و شنیدن دفاعیات رامون و نظرات دیگران، در مورد چنین تصمیمی نظر بده. رامون با تنها وسیله ای که داره یعنی زبانش، از خودش دفاع می کنه و زندگی ای رو که آزادی رو ازش گرفته، شایسته ی پایان می دونه، اگرچه جامعه ی سنتی هم به سختی و با دلایل مذهبی و دینی در مقابل خواسته ی اون مقاومت می کنه. تنها خولیا، وکیل او، که خودش دچار معلولیته، درکش می کنه و ازش دفاع می کنه. در این میان زنی روستایی به رامون ابراز عشق می کنه، اما رامون اونو از خودش می رونه چون فقط عشق کسی رو باور داره که به قتلش کمک کنه. سرانجام هم به یاری همین زن، به زندگی پر مرارت خودش پایان می ده، چون زن واقعا عاشق رامون بود
این فیلم رو اگر دیدید، که حتما مثل من از این همه قدرت و ظرافت هنری که کارگردان به خرج داده لذت بردید و اگر ندیدید، از دستش ندید
من نمی دونم جوامع غربی، الان در مقابل مقوله ی قتل با ترحم یا اتانازی، چه موضعی دارن. اما خودم با این تصمیمی که رامون گرفت، یا افرادی مثل رامون می گیرن موافقم. هیچکس به اندازه ی خود این آدمهای معلول، از وضعیتشون رنج نمی کشه اگرچه اطرافیان و اونایی که وظیفه ی نگهداری از معلول رو دارن هم در این رنج بزرگ سهیمن. در فیلم دریای درون، همسر برادر رامون رو می بینیم که با چه حوصله و محبتی کارهای شخصی برادر شوهرش رو انجام می ده اما این وضع تا کی می تونست ادامه پیدا کنه اگر رامون به زندگی اش خاتمه نداده بود
من به تصمیم رامون احترام می ذارم و آرزو می کنم چنین تصمیمی رو که افرادی با شرایط رامون می گیرن، توسط جامعه ی حقوقی و مذهبی به رسمیت شناخته بشه
پی نوشت: بدینوسیله از داداش مهربون و گلم، کمال تشکر و قدردانی رو دارم که اینهمه فیلمهای خوب و تاپ!! بهم میده تا من اینجا از زور بی تفریحی!!، تلف نشم. الهی که همیشه بری مهمونی و عروسی، باقالی پلو با گوشت بخوری، داداش ماهم. یه دنیا دوستت دارم